1- آثار سبک شمردن نماز
- قال رَسُولُ اللّهِ (صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) :
لا تُضَيِّعُوا صَلاتَكُمْ، فَإنَّ مَنْ ضَيَّعَ صَلاتَهُ، حُشِرَ مَعَ قارُونَ وَ هامانَ، وَ كانَ حَقّاً عَلىِ اللّهِ أنْ يُدْخِلَهُ النّارَ مَعَ الْمُنافِقينَ. (1)
پيامبر مكرم اسلام (صلي الله عليه و آله) فرمود: نماز را سبك و ناچيز مشماريد، هر كس نسبت به نمازش بى اعتنا باشد و آنرا سبك و ضايع گرداند همنشين قارون و هامان خواهد گشت و حقّ خداوند است كه او را همراه منافقين در آتش داخل نمايد.
2- فوايد رفتن به مساجد
ـ قالَ (صلى الله عليه وآله): مَنْ مَشى إلى مَسْجِد مِنْ مَساجِدِ اللّهِ، فَلَهُ بِكُّلِ خُطْوَة خَطاها حَتّى يَرْجِعَ إلى مَنْزِلِهِ، عَشْرُ حَسَنات، وَ مَحى عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئات، وَ رَفَعَ لَهُ عَشْرُ دَرَجات.(2)
فرمود: هر كس قدمى به سوى يكى از مساجد خداوند بردارد، براى هر قدم ثواب ده حسنه مى باشد تا برگردد به منزل خود، و ده خطا از لغزش هايش پاك مى شود، همچنين در پيشگاه خداوند ده درجه ترفيع مى يابد.
3- بد نماز خواندن
- بَيْنَما رَسُولُ اللّهِ (صلى الله عليه وآله) جا لِسٌ فِى الْمَسْجِدِ، إذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَقامَ يُصَلّى، فَلَمْ يُتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لا سُجُودَهُ، فَقالَ: نَقَرَ كَنَقْرِ الْغُرابِ، لَئِنْ ماتَ هذا وَ هكَذا صَلوتُهُ لَيَمُوتُنَّ عَلى غَيْرِ ديني.(3)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) در مسجد نشسته بود كه شخصى وارد شد و مشغول خواندن نماز شد و ركوع و سجودش را كامل انجام نمى داد و عجله و شتاب مى كرد.
حضرت فرمود: كار اين شخص همانند كلاغى است كه منقار بر زمين مى زند، اگر با اين حالت از دنيا برود بر دين من نمرده است.
4- فضيلت امام علىّ (عليه السلام)
ـ قالَ (صلى الله عليه وآله) لِعَلىّ(عليه السلام): أنَا رَسُولُ اللّهِ الْمُبَلِّغُ عَنْهُ، وَ أنْتَ وَجْهُ اللّهِ وَ الْمُؤْتَمُّ بِهِ، فَلا نَظير لى إلاّ أنْتَ، وَ لا مِثْلَ لَكَ إلاّ أنَا.(4)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به امام علىّ (عليه السلام) فرمود: من رسول خدا هستم، كه از طرف او تبليغ و هدايت مى نمايم; و تو وجه اللّه مى باشى، كه امام و مقتداى (بندگان خدا) خواهى بود، پس نظيرى براى من وجود ندارد مگر تو; و همانند تو نيست مگر من.
5-نشانه مؤمن
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): يا أباذَر، اَلدُّنْيا سِجْنُ الْمُؤْمِن وَ جَنَّةُ الْكافِرِ، وَ ما أصْبَحَ فيها مُؤْمِنٌ إلاّ وَ هُوَ حَزينٌ، وَ كَيْفَ لايَحْزُنُ الْمُؤْمِنُ وَ قَدْ أوَعَدَهُ اللّهُ أنَّهُ وارِدٌ جَهَنَّمَ.(5)
فرمود: اى ابوذر، دنيا زندان مؤمن و بهشت كافران است، مؤمن هميشه محزون و غمگين مى باشد، چرا چنين نباشد و حال آن كه خداوند به او در مقابل گناهان و خطاهايش وعده مجازات و دخول جهنّم را داده است.
6-شروع غذا با نمک
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): يا عَلىّ! اِفْتَحْ طَعامَكَ بِالْمِلْحِ، فَإنَّ فيهِ شِفاءٌ مِنْ سَبْعينَ داء، مِنْها: الْجُنُونُ وَ الْجُذامُ وَ الْبَرَصُ وَ وَجَعُ الْحَلْقِ وَ الاْضْراسِ وَ وَجَعُ الْبَطْنِ .(6)
رسول خدا (صلى الله عليه وآله) به امام علىّ (عليه السلام) فرمود: غذاى خود را با (تناول نمودن كمى) نمك شوع نما، همانا كه در آن درمان و شفاء هفتاد نوع بلا و آفت خواهد بود، كه ديوانگى، پيسى، جُذام، درد و ناراحتى هاى حلق، دندان ها; و شكم و معده از آنها مى باشد.
7- دنيا و آخرت فروشى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): شَرُّالنّاسِ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ، وَ شَرٌّ مِنْ ذلِكَ مَنْ باعَ آخِرَتَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ.(7)
فرمود: بدترين افراد كسى است كه آخرت خود را به دنيايش بفروشد و بدتر از او آن كسى خواهد بود كه آخرت خود را براى دنياى ديگرى بفروشد.
8- ترسهاى پيامبر (صلى الله عليه وآله)
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): ثَلاثَةٌ أخافُهُنَّ عَلى اُمتَّى: ألضَّلالَةُ بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ، وَ مُضِلاّتُ الْفِتَنِ، وَ شَهْوَةُ الْبَطْنِ وَ الْفَرْجِ.(8)
فرمود: در سه چيز براى امّت خود احساس خطر مى كنم:
گمراهى، بعد از آن كه هدايت و معرفت پيدا كرده باشند.
گمراهى ها و لغزش هاى به وجود آمده از فتنه ها.
مشتهيات شكم، و آرزوهاى نفسانى و شهوت پرستى.
9- کيفر زود هنگام گناهان
ـ قالَ (صلى الله عليه وآله): ثَلاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُها وَ لا تُؤَخَّرُ إلى الاخِرَةِ: عُقُوقُ الْوالِدَيْنِ، وَ الْبَغْيُ عَلَى النّاسِ، وَ كُفْرُ الاْحْسانِ.(9)
فرمود : عقاب و مجازات سه دسته از گناهان زودرس مى باشد و به قيامت كشانده نمى شود: ايجاد ناراحتى براى پدر و مادر، ظلم در حقّ مردم، ناسپاسى در مقابل كارهاى نيك ديگران.
10- ناتوان ترين و بخيل ترين مردم
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): إنَّ أعْجَزَ النّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ الدُّعاءِ، وَ إنَّ أبْخَلَ النّاسِ مَنْ بَخِلَ بِالسَّلامِ.(10)
فرمود: عاجز و ناتوان ترين افراد كسى است كه از دعا و مناجات با خداوند ناتوان و محروم باشد، و بخيل ترين اشخاص كسى خواهد بود كه از سلام كردن خوددارى نمايد.
11- طرز ملاقات و خداحافظى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): إذا تَلاقَيْتُمْ فَتَلاقُوا بِالتَّسْليمِ وَ التَّصافُحِ، وَ إذا تَفَرَّقْتُمْ فَتَفَرَّقُوا بِإلاسْتِغْفارِ.(11)
فرمود: هنگام بر خورد و ملاقات با يكديگر سلام و مصافحه نمائيد و موقع جدا شدن براى همديگر طلب آمرزش كنيد.
12- صدقه هنگام صبح
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): بَكِرُّوا بِالصَّدَّقَةِ، فَإنَّ الْبَلاءَ لا يَتَخَطاّها.(12)
فرمود: صبحگاهان حركت و كار خود را با دادن صدقه شروع نمائيد چون كه بلاها و آفت ها را بر طرف مى گرداند.
13- آثار اعمال صالحه در قبر
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله) : يُؤْتَى الرَّجُلُ في قَبْرِهِ بِالْعَذابِ، فَإذا اُتِيَ مِنْ قِبَلِ رَأسِهِ دَفَعَتْهُ تِلاوَةُ الْقُرْآنِ، وَ إذا اُتِيَ مِنْ قِبَلِ يَدَيْهِ دَفَعَتْهُ الصَّدَقَةُ، وَ إذا اُتِيَ مِنْ قِبَلِ رِجْلَيْهِ دَفَعَهُ مَشْيُهُ إلىَ الْمَسْجِدِ.(13)
فرمود: هنگامى كه بدن مرده را در قبر قرار دهند، چنانچه عذاب از بالاى سر بخواهد وارد شود تلاوت قرآنش مانع عذاب مى گردد و چنانچه از مقابل وارد شود صدقه و كارهاى نيك مانع آن مى باشد.
و چنانچه از پائين پا بخواهد وارد گردد، رفتن به سوى مسجد مانع آن خواهد گشت.
14- رعايت مكارم اخلاق
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): عَلَيْكُمْ بِمَكارِمِ الاْخْلاقِ، فَإنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ بَعَثَني بِها، وَ إنَّ مِنْ مَكارِمِ الاْخْلاقِ: أنْ يَعْفُوَالرَّجُلُ عَمَّنْ ظَلَمَهُ، وَ يُعْطِيَ مَنْ حَرَمَهُ، وَ يَصِلَ مَنْ قَطَعَهُ، وَ أنْ يَعُودَ مَنْ لايَعُودُهُ.(14)
فرمود:
بر شما باد رعايت مكارم اخلاق، كه خداوند مرا بر آن ها مبعوث نمود، و بعضى از آن ها عبارتند از:
كسى كه بر تو ظلم كند ـ به جهت غرض شخصى ـ او را ببخش، كسى كه تو را نسبت به چيزى محروم گرداند كمكش نما، با شخصى كه با تو قطع دوستى كند رابطه دوستى داشته باش، شخصى كه به ديدار تو نيايد به ديدارش برو.
15- اهميت نعمات الهى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ وَجَدَ كَسْرَةً اَوْ تَمْرَةً فَأكَلَهَا لَمْ يُفارِقْ جَوْفَهُ حَتّى يَغْفِرَاللّهُ لَهُ.(15)
فرمود: هر كس تكّه اى نان يا دانه اى خرما در جائى ببيند، و آن را بردارد و ميل كند، مورد رحمت و مغفرت خداوند قرار مى گيرد.
16- نتيجه فروتنى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): ما تَواضَعَ أحَدٌ إلاّ رَفَعَهُ اللّهُ.(16)
فرمود: كسى اظهار تواضع و فروتنى نكرده، مگر آن كه خداوند متعال او را رفعت و عزّت بخشيده است.
17- مهلت دادن به بدهكار ناتوان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ أنْظَرَ مُعْسِراً، كانَ لَهُ بِكُلِّ يَوْم صَدَقَةٌ.(17)
فرمود: هر كس بدهكار ناتوانى را مهلت دهد براى هر روزش ثواب صدقه در راه خدا مى باشد.
18- فضيلت اهل بيت پيامبر صلوات الله عليهم اجمعين
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): ما مِنْ هُدْهُد إلاّ وَ في جِناحِهِ مَكْتُوبٌ بِالِسّرْيانيَّةِ «آلُ مُحَمَّد خَيْرُ الْبَريَّةِ».(18)
فرمود: هيچ پرنده اى به نام هدهد وجود ندارد مگر آن كه روى بال هايش به لغت سريانى نوشته شده است: آل محمّد (صلوات الله عليهم اجمعين) بهترين مخلوق روى زمين مى باشند.
19- صبر در آخر آلزمان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): يَأتي عَلىَ النّاسِ زَمانٌ، الصّابِرُ مِنْهُمْ عَلى دينِهِ كَالْقابِضِ عَلىَ الْجَمَرِ.(19)
فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد كه صبر نمودن در برابر مسائل دين ـ و عمل به دستورات آن ـ همانند در دست گرفتن آتش گداخته است.
20- آثار دورى از علماى راستين
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): سَيَأتي زَمانٌ عَلى اُمتَّي يَفِرُّونَ مِنَ الْعُلَماءِ كَما يَفِرُّ الْغَنَمُ مِنَ الذِّئْبِ، إبْتَلاهُمُ اللّهُ بِثَلاثَةِ أشْياء: الاْوَّلُ: يَرَفَعُ الْبَرَكَةَ مِنْ أمْوالِهِمْ، وَ الثّاني: سَلَّط اللّهُ عَلَيْهِمْ سُلْطاناً جائِراً، وَ الثّالِثُ: يَخْرُجُونَ مِنَ الدُّنْيا بِلا إيمان.(20)
فرمود: زمانى بر امّت من خواهد آمد كه مردم از علماء گريزان شوند همان طورى كه گوسفند از گرگ گريزان است، خداوند چنين جامعه اى را به سه نوع عذاب مبتلا مى گرداند:
1 ـ بركت و رحمت خود را از اموال ايشان برمى دارد.
2 ـ حكمفرمائى ظالم و بى مروّت را بر آن ها مسلّط مى گرداند.
3 ـ هنگام مرگ و جان دادن، بى ايمان از اين دنيا خواهند رفت.
21- تحصيل علم
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَلْعالِمُ بَيْنَ الْجُهّالِ كَالْحَىّ بَيْنَ الاْمْواتِ، وَ إنَّ طالِبَ الْعِلْمِ يَسْتَغْفِرُلَهُ كُلُّ شَيء حَتّى حيتانِ الْبَحْرِ، وَ هَوامُّهُ، وَ سُباعُ الْبَرِّ وَ أنْعامُهُ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ، فَإنّهُ السَّبَبُ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ، وَ إنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِ مُسْلِم.(21)
فرمود: دانشمندى كه بين گروهى نادان قرار گيرد همانند انسان زنده اى است بين مردگان، و كسى كه در حال تحصيل علم باشد تمام موجودات برايش طلب مغفرت و آمرزش مى كنند، پس علم را فرا گيريد چون علم وسيله قرب و نزديكى شما به خداوند است، و فراگيرى علم، بر هر فرد مسلمانى فريضه است.
22- ملاقات با علما ربانى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ زارَ عالِماً فَكَأنَّما زارَني، وَ مَنْ صافَحَ عالِماً فَكأنَّما صافَحَني، وَ مَنْ جالَسَ عالِماً فَكَأنَّما جالَسَني، وَ مَنْ جالَسَني فِى الدُّنْيا أجْلَسْتُهُ مَعى يَوْمَ الْقِيامَةِ.(22)
فرمود: هر كس به ديدار و زيارت عالم و دانشمندى برود مثل آن است كه مرا زيارت كرده، هر كه با دانشمندى دست دهد و مصافحه كند مثل آن كه با من مصافحه نموده، هر شخصى همنشين دانشمندى گردد مثل آن است كه با من مجالست كرده، و هر كه در دنيا با من همنشين شود، در آخرت همنشين من خواهد گشت.
23- هدف از ازدواج
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ تَزَوَّجَ إمْرَأةً لِمالِها وَ كَلَهُ اللّهُ إلَيْهِ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِجَمالِها رَأى فيها ما يَكَرَهُ، وَ مَنْ تَزَوَّجَها لِدينِها جَمَعَ اللّهُ لَهُ ذلِكَ.(23)
فرمود: هر كس زنى را به جهت ثروتش ازدواج كند خداوند او را به همان واگذار مى نمايد، و هر كه با زنى به جهت زيبائى و جمالش ازدواج كند خوشى نخواهد ديد، و كسى كه با زنى به جهت دين و ايمانش تزويج نمايد خداوند خواسته هاى او را تأمين مى گرداند.
24- کمى و زيادى غذا
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ قَلَّ طَعامُهُ، صَحَّ بَدَنُهُ، وَ صَفا قَلْبُهُ، وَ مَنْ كَثُرَ طَعامُهُ سَقُمَ بَدَنُهَ وَ قَسا قَلْبُهُ.(24)
فرمود: هر كه خوراكش كمتر باشد بدنش سالم و قلبش با صفا خواهد بود، و هر كس خوراكش زياد باشد امراض جسمى بدنش و كدورت، قلبش را فرا خواهد گرفت.
25- زياده روى در خوردن
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): لا تُشْبِعُوا، فَيُطْفأ نُورُ الْمَعْرِفَةِ مِنْ قُلُوبِكُمْ.(25)
فرمود: شكم خود را از خوراك سير و پر مگردانيد، چون كه سبب خاموشى نور عرفان و معرفت ـ در افكار و ـ قلب هايتان مى گردد.
26- مسئوليت بدون تخصص
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ تَوَلّى عَمَلا وَ هُوَيَعْلَمُ أنَّهُ لَيْسَ لَهُ بِأهْل، فَلْيتُبَّوَءُ مَقْعَدُهُ مِنَ النّارِ.(26)
فرمود: هر كه رياست و مسئوليتى را بپذيرد و بداند كه أهليّت آن را ندارد، ـ در قبر و قيامت ـ جايگاه او پر از آتش خواهد شد.
27- ترک نهى از منکر
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): إنَّ اللّهَ عَزَّ وَجَلَّ لَيُبْغِضُ الْمُؤْمِنَ الضَّعيفِ الَّذي لادينَ لَهُ، فَقيلَ: وَ ما الْمُؤْمِنُ الضَّعيفُ الَّذي لا دينَ لَهُ؟ قالَ: اَلذّي لا يَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ.(27)
فرمود: همانا خداوند دشمن دارد آن مؤمنى را كه ضعيف و بى دين است، سؤال شد:
مؤمن ضعيف و بى دين كيست؟ پاسخ داد: كسى كه نهى از منكر و جلوگيرى از كارهاى زشت نمى كند.
28- نتيجه صدقه دادن
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): صَدَقَةُ السِّرِّ تُطْفِىءُ الْخَطيئَةَ، كَما تُطْفِىءُ الماءُ النّارَ، وَ تَدْفَعُ سَبْعينَ باباً مِنَ الْبَلاءِ.(28)
فرمود: صدقه اى كه محرمانه و پنهانى داده شود سبب پاكى گناهان مى باشد، همان طورى كه آب، آتش را خاموش مى كند، همچنين صدقه هفتاد نوع بلا و آفت را بر طرف مى نمايد.
29- آثار گناهان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): عَجِبْتُ لِمَنْ يَحْتَمى مِنَ الطَّعامِ مَخافَةَ الدّاءِ، كَيْفَ لايَحْتمى مِنَ الذُّنُوبِ، مَخافَةَ النّارِ.(29)
فرمود: تعجّب دارم از كسانى كه نسبت به خورد و خوراك خود اهميّت مى دهند تا مبادا مريض شوند وليكن اهميّتى نسبت به گناهان نمى دهند و باكى از آتش سوزان جهنّم ندارند.
30- دوستى مال و رياست
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): حُبُّ الْجاهِ وَ الْمالِ يُنْبِتُ النِّفاقَ فِى الْقَلْبِ، كَما يُنْبِتُ الْماءُ الْبَقْلَ.(30)
فرمود: علاقه نسبت به رياست و ثروت سبب روئيدن نفاق در قلب و درون خواهد شد، همان طورى كه آب و باران سبب روئيدن سبزيجات مى باشند.
31- نگاه به نامحرم
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ اَصابَ مِنْ إمْرَأة نَظْرَةً حَراماً، مَلاَاللّهُ عَيْنَيْهِ ناراً.(31)
فرمود: هركس نگاه حرامى به زن نامحرمى بيفكند، خداوند چشم هاى او را پر از آتش مى گرداند.
32- خوش اخلاقى
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): حَسِّنُوا أخْلاقَكُمْ، وَ ألْطِفُوا جيرانَكُمْ، وَ أكْرِمُوا نِسائَكُمْ، تَدْخُلُوا الْجَنّةَ بِغَيْرِ حِساب.(32)
فرمود: رفتار و اخلاق خود را نيكو سازيد، نسبت به همسايگان با ملاطفت و محبّت برخورد نمائيد، زنان و همسران خود را گرامى داريد تا بدون حساب وارد بهشت گرديد.
33- احتياط در دوستى با افراد
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَلْمَرْءُ عَلى دينِ خَليلِهِ، فَلْيَنْظُر أحَدُكُمْ مَنْ يُخالِطُ.(33)
فرمود: انسان بر روش و اخلاق دوستش پرورش مى يابد و شناخته مى شود، پس متوجّه باشيد با چه كسى دوست و همنشين مى باشيد.
34 - فضيلت صله رحم
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَلصَّدقَةُ بِعَشْر، وَ الْقَرْضُ بِثَمانِيَةَ عَشَرَ، وَ صِلَةُ الرَّحِمِ بِأرْبَعَةَ وَ عِشْرينَ.(34)
فرمود: پاداش و ثواب دادنِ صدقه ده برابر درجه، و دادن قرض الحسنه هيجده درجه، و انجام صله رحم بيست و چهار درجه افزايش خواهد داشت.
35- پاک شدن از گناهان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): لا يَمْرُضُ مُؤْمِنٌ وَ لا مُؤْمِنَةٌ إلاّ حَطّ اللّهُ بِهِ خَطاياهُ.(35)
فرمود: هيچ مؤمن و مؤمنه اى مريض نمى گردد مگر آن كه خطاها و لغزش هايش پاك و بخشوده مى شود.
36- احترام به سالمندان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): مَنْ وَقَّرَ ذا شَيْبَة فِى الاْسْلامِ أمَّنَهُ اللّهُ مِنْ فَزَعِ يَوْمِ الْقِيامَةِ.(36)
فرمود: هر كس بزرگ سال مسلمانى را گرامى دارد و احترام نمايد، خداوند او را در قيامت از سختى ها و مشكلات در أمان مى دارد.
37- چشمهاى گريان
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): كُلُّ عَيْن باكِيَةٌ يَوْمَ الْقِيامَةِ إلاّ ثَلاثَ أعْيُن: عَيْنٌ بَكَتْ مِنْ خَشْيَةِ اللّهِ ، وَ عَيْنٌ غُضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللّهِ، وَ عَيْنٌ باتَتْ ساهِرَةً فى سَبيلِ اللّهِ.(37)
فرمود: تمامى چشم ها در روز قيامت گريانند، مگر سه دسته:
1 ـ آن چشمى كه به جهت خوف و ترس از عذاب خداوند گريه كرده باشد.
2 ـ چشمى كه از گناهان و موارد خلاف بسته و نگاه نكرده باشد.
3 ـ چشمى كه شبها در عبادت و بندگى خداوند متعال بيدار بوده باشد.
38- سرور در دنيا و آخرت
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): سادَةُ النّاسِ فِى الدُّنْيا الأسْخِياء، سادَةُ النّاسِ فِى الاخِرَةِ الاْتْقِياء.(38)
فرمود: سرور و سيّد مردم در دنيا افراد سخاوتمند خواهند بود، و سيّد و سرور انسان ها در قيامت پرهيزكاران مى باشند.
39- نتيجه اعمال
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): وَ عَظَني جِبْرئيلُ(عليه السلام): يا مُحَمَّدُ ، أحْبِبْ مَنْ شِئْتَ فَإنَّكَ مُفارِقُهُ، وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَإنَّكَ مُلاقيهِ.(39)
فرمود: جبرئيل مرا موعظه و نصحيت كرد: با هر كس كه خواهى دوست باش، بالأخره بين تو و او جدائى خواهد افتاد. هر چه خواهى انجام ده، ولى بدان نتيجه و پاداش آنرا خواهى گرفت.
40- وصاياى مخصوص به پيامبر اسلام
ـ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَوْصانى رَبّى بِتِسْع: اَوْصانى بِالاْخْلاصِ فِى السِّرِّ وَ الْعَلانِيَةِ، وَ الْعَدْلِ فِى الرِّضا وَ الْغَضَبِ، وَ الْقَصْدِ فِى الْفَقْرِ وَ الْغِنى، وَ اَنْ أعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَنى، وَ أعطِيَ مَنْ حَرَمَنى، وَ أصِلَ مَنْ قَطَعَنى، وَ اَنْ يَكُونَ صُمْتى فِكْراً، وَ مَنْطِقى ذِكْراً، وَ نَظَرى عِبْراً.(40)
فرمود: پروردگار متعال، مرا به 9 چيز سفارش نمود: اخلاص در آشكار و پنهان، دادگرى در خوشنودى و خشم، ميانه روى در نياز و توانمندى، بخشيدن كسى كه در حقّ من ستم روا داشته است، كمك به كسى كه مرا محروم گردانده، ديدار خويشاوندانى كه با من قطع رابطه نموده اند، و اين كه خاموشيم انديشه و سخنم، يادآورى خداوند; و نگاهم عبرت و پند باشد.
منابع :
[1] - وسائل الشّيعة: ج 4، ص 30، ح 4431.
[2] - عقاب الأعمال: ص 343، س 14، وسائل الشّيعة: ج 5، ص 201، ح 6328.
[3] - وسائل الشّيعة: ج 4، ص 31، ح 4434.
[4] - تأويل الآيات الظاهرة: ص 549، س 5; و تفسير البرهان: ج 4، ص 184، س 26.
[5] - أمالى طوسى: ج 2، ص 142، بحارالأنوار: ج 74، ص 80، ح 3.
[6] - محاسن برقى: ص 593، ح 110، بحار: ج 63، ص 398، ح 20.
[7] - من لا يحضره الفقيه: ج 4، ص 353، ح 5762 چاپ جامعه مدرّسين.
[8] - أمالى طوسى: ج 1، ص 158، بحارالأنوار: ج 10، ص 368، ح 15.
[9] - أمالى طوسى: ج 1، ص 13، بحارالأنوار: ج 70، ص 373، ح 7.
[10] - أمالى طوسى: ج 1، ص 87، بحارالأنوار: ج 90، ص 291، ح 11.
[11] - أمالى طوسى: ج 1، ص 219، بحارالأنوار: ج 73، ص 4، ح 13.
[12] - أمالى طوسى: ج 1، ص 157، بحارالانوار: ج 93، ص 177، ح 8.
[13] - مسكّن الفؤاد شهيد ثانى: ص 50، س 1.
[14] - أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 66، ص 375، ح 24.
[15] - أمالى صدوق: ص 246، ح 14، بحارالأنوار: ج 63، ص 430، ح 12.
[16] - أمالى طوسى: ج 1، ص 56، بحارالأنوار: ج 72، ص 120، ح 7.
[17] - أعيان الشّيعة: ج 1، ص 305، بحارالأنوار: ج 100، ص 151، ح 17.
[18] - أمالى طوسى: ج 1، ص 360، بحارالأنوار: ج 27، ص 261، ح 2.
[19] - أمالى طوسى: ج 2، ص 92، بحارالأنوار: ج 28، ص 47، ح 9.
[20] - مستدرك الوسائل: ج 11، ص 376، ح 13301.
[21] - بحارالأنوار: ج 1، ص 172، ح 25.
[22] - مستدرك الوسائل: ج 17، ص 300، ح 21406.
[23] - تهذيب الأحكام: ج 7، ص 399، ح 5.
[24] - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 548، بحارالأنوار: ج 59، ص 268، ح 53.
[25] - مستدرك الوسائل: ج 16، ص 218، ح 19646.
[26] - تاريخ إلاسلام: ج 101ـ120، ص 285.
[27] - وسائل الشّيعة: ج 16، ص 122، ح 21139.
[28] - مستدرك الوسائل: ج 7، ص 184، ح 7984.
[29] - بحارالأنوار: ج 70، ص 347، ح 34.
[30] - تنبيه الخواطر، معروف به مجموعة ورّام: ص 264
[31] - مستدرك الوسائل: ج 14، ص 270، ح 16685.
[32] - أعيان الشّيعة: ج 1، ص 301.
[33] - أمالى طوسى: ج 2، ص 132، بحارالأنوار: ج 71، ص 192، ح 12.
[34] - مستدرك الوسائل: ج 7، ص 194، ح 8010.
[35] - جامع الأحاديث: ج 3، ص 89، ح 35، مستدرك الوسائل: ج 2، ص 66، ح 1422.
[36] - كافى: ج 2، ص 658، ح 3، بحارالأنوار: ج 7، ص 302، ح 53.
[37] - ثواب الأعمال: ص 211، ح 1، بحارالأنوار: ج 46، ص 100، ح 88.
[38] - أعيان الشّيعة: ج 1، ص 302، بحارالأنوار: ج 68، ص 350، ح 1.
[39] - أمالى طوسى : ج 2، ص 203، بحارالأنوار: ج 68، ص 188، ح 54.
[40] - أعيان الشّيعة، ج 1، ص 300، بحارالأنوار: ج 74، ص 139، ضمن ح 1.
نظرات شما عزیزان: